
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۵۴۱
۱
دست تاک از اثر نشأه صهباست بلند
این رگ ابر ز سرچشمه میناست بلند
۲
محمل لیلی ازین بادیه چون برق گذشت
همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
۳
سطری از دفتر سرگشتگی مجنون است
گردبادی که ازین دامن صحراست بلند
۴
جرأت خصم شود از سپر عجز افزون
خار از افتادگی آبله پاست بلند
۵
با تو خورشید فلک یوسف چاهی باشد
پایه حسن تو بنگر چه قدرهاست بلند
۶
گرد کلفت چه خیال است کند قامت راست؟
در حریمی که کله گوشه میناست بلند
۷
به تماشای سر زلف نخواهی پرداخت
گر بدانی که چه مقدار شب ماست بلند
۸
جای رحم است نه غیرت، که بود شاهد عجز
دست هرکس که درین قلزم خضر است بلند
۹
دست بی حاصل ما صائب اگر کوتاه است
دامن دولت آن زلف چلیپاست بلند
تصاویر و صوت


نظرات