صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۵۷۷

۱

دل آگاه به هر شورشی از جا نرود

آب گوهر بسر از جوشش دریا نرود

۲

غرض اهل دل از سیر و سفر آزارست

می کشم دامن ازان خار که در پا نرود

۳

بار غم از دل مجنون که تواند برداشت؟

ناقه لیلی اگر جانب صحرا نرود

۴

از نفس زخم دل آینه ناسور شود

درد عاشق به فسونسازی عیسی نرود

۵

می اگر با خبر از آفت صحبت گردد

هرگز از خم به پریخانه مینا نرود

۶

چشم بینا دهن زخم دل آگاه است

خون محال است که از دیده بینا نرود

۷

نقطه بخت سیه، ریخته کلک قضاست

این سیاهی به عرق ریزی دریا نرود

۸

گره از کار جهان وانکند چون دم صبح

دل شب هرکه به دریوزه دلها نرود

۹

جلوه موج سراب آفت کوته نظرست

صائب از راه به آرایش دنیا نرود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۳۹
دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۶۸

نظرات