
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۶۱۹
۱
چشم دارم که مه نو سفرم باز آید
روشنی بخش چراغ نظرم باز آید
۲
چون صدف مشرق خمیازه شده است آغوشم
به امیدی که گرامی گهرم باز آید
۳
نفس پا به رکابم دم عیسی گردد
اگر آن مایه جانها ز درم باز آید
۴
به پر کاغذی از آتش هجران گذرم
نامه در دست اگر نامه برم باز آید
۵
به تماشای سر زلف تو عقل از سر من
نه چنان رفت که دیگر به سرم باز آید
۶
صائب از عمر گرامی گروی می گیرم
اگر آن سرو خرامان ز درم باز آید
تصاویر و صوت

نظرات