صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۶۲۶

۱

از لب خلق دم باد خزان می‌آید

بوی کافور ازین مرده‌دلان می‌آید

۲

باده پاک گهر چشم مرا دریا کرد

کار سنگ یده از رطل گران می‌آید

۳

دست بر خاطر آگاه ندارد شیطان

گرگ در گله ز تقصیر شبان می‌آید

۴

در کمانخانه ابروی بلند اقبالش

تیر بی خواست در آغوش کمان می‌آید

۵

مگر از رخنه دل روی ترا بینم سیر

ورنه تنها چه ز چشم نگران می‌آید؟

۶

گرچه پیری، مشو از حیله شیطان ایمن

بیشتر وقت سحر خواب گران می‌آید

۷

کار ما را چه سرانجام تواند دادن؟

سخن ما که به کار دگران می‌آید

۸

ناتوان باش که در ملک اجابت صائب

ناوک سست‌کمانان به نشان می‌آید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۳۱

نظرات