
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۶۳۱
۱
ناله ای کز دل بیدرد برون می آید
تیغی از پنجه نامرد برون می آید
۲
غم دنیا نه حریفی است که مغلوب شود
مرد ازین معرکه نامرد برون می آید
۳
رنگ در آب و گلم گریه خونین نگذاشت
لاله از تربت من زرد برون می آید
۴
چون گهر گرچه جگرگوشه این دریایم
از یتیمی ز دلم گرد برون می آید
۵
عشق را از نظر گرم کند حسن ایجاد
ذره با مهر جهانگرد برون می آید
۶
گر فتد ره به خرابات مغان قارون را
به دو پیمانه جوانمرد برون می آید
۷
ماه در زیر سپر می شود از هاله نهان
هر شبی کان مه شبگرد برون می آید
۸
گرچه از زیر و زبر کردن غمخانه ما
سالها رفت، همان گرد برون می آید
۹
سببش تنگی خانه است نه بیدردیها
از دل صائب اگر درد برون می آید
تصاویر و صوت


نظرات