صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۶۳۲

۱

اگر از سنگ رگ سنگ برون می‌آید

ریشه غم ز دل تنگ برون می‌آید

۲

باده روح درین شیشه نخواهد ماندن

آخر این آینه از زنگ برون می‌آید

۳

سنگ اطفال به مجنون چه تواند کردن؟

این شرار از جگر سنگ برون می‌آید

۴

شیوه عشق وفادار همان یکرنگی است

حُسن هرچند به صد رنگ برون می‌آید

۵

خون چو شد مشک، نماند به ته پوست نهان

از عقیقش خط شبرنگ برون می‌آید

۶

حسن سنگین دل اگر گشت ملایم چه عجب؟

مومیایی ز دل سنگ برون می‌آید

۷

می‌شود صائب از آن موی‌کمر نازک‌تر

تا سخن زان دهن تنگ برون می‌آید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۴

نظرات