
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۶۳۸
۱
سرو بستان حیا غنچه جبین می باید
نرگس باغ ادب پرده نشین می باید
۲
شوخ چشمی که به صیادی دل می آید
نگهش در پس مژگان به کمین می باید
۳
چشم مخمور و نگه سرخوش و لبها میگون
زاهد کوی خرابات چنین می باید
۴
بر سر تخت دم از عشق زدن بی معنی است
عاشق بی سر و پا خاک نشین می باید
۵
اشک چون بی اثر افتاد به خاکش بسپار
صدف بدگهران زیر زمین می باید
۶
همه آهونگهان بر سر مجنون جمعند
چشم بد دور، نظرباز چنین می باید
۷
صائب اسباب جنونم همه آماده شده است
گوشه چشمی ازان زهره جبین می باید
تصاویر و صوت


نظرات