
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۶۵۴
۱
هرکه آسودگی از عالم امکان جوید
ثمر از بید و گل از خار مغیلان جوید
۲
نتوان در حرم و دیر خدا را جستن
مگر این گنج کسی در دل ویران جوید
۳
نیست جز دست تهی حاصل آن غواصی
که درین نه صدف آن گوهر غلطان جوید
۴
هست امید که نومید نگردد آن کس
که ترا در دل و در دیده حیران جوید
۵
سبز چون خضر ز زنگار خجالت گردد
زندگی هر که ز سرچشمه حیوان جوید
۶
رام گشتن طمع از آهوی وحشی دارد
مردمی هرکه ازان نرگس فتان جوید
۷
طلب گوهر شهوار نماید ز حباب
هرکه حق را ز سراپرده امکان جوید
۸
نتوان قطع امید از رگ جان صائب کرد
چون رهایی دل ازان زلف پریشان جوید؟
تصاویر و صوت

نظرات