صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۶۶

۱

نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را

ز دود تلخ پروا نیست چشم سخت مجمر را

۲

منم کز تیره بختی ها ندارم صبح امیدی

وگرنه در سواد دل بهاری هست عنبر را

۳

به حرف و صوت مهر خامشی را بر مدار از لب

سپر داری کن از تاراج مور این تنگ شکر را

۴

دل قانع ز احسان کریمان است مستغنی

به آب تلخ دریا احتیاجی نیست گوهر را

۵

نسوزد پرده شرم و حیا را باده روشن

ز آتش نیست پروایی پر و بال سمندر را

۶

ز آب زندگی آیینه هم زنگار می گیرد

بود ظلمت نصیب از چشمه حیوان سکندر را

۷

گران بر خاطر آزادمردان نیست کوه غم

ز بار دل نمی گردد دو تا قامت صنوبر را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۰۹

نظرات