صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۶۷۷

۱

ز می فروغ لب یار بیشتر گردد

ز آب، آتش یاقوت شعله ور گردد

۲

چه غم ز زخم زبان است خاکساران را؟

به گرد باد خس و خار بال و پر گردد

۳

تو چون به جلوه مستانه قد برافرازی

فلک چو سبزه خوابیده پی سپر گردد

۴

چنان که صبح شود اختر از نظر پنهان

ز خنده راز دهانش نهفته تر گردد

۵

یکی هزار شود داغ در دل غمگین

زمین سوخته گلشن به یک شرر گردد

۶

نظر به چشمه حیوان سیه نمی سازد

ز آب تیغ شهادت لبی که تر گردد

۷

نمی شود به ضعیف از قوی ستم نرسد

همیشه کوه گران، بار بر کمر گردد

۸

ثمر به سنگ گران است بر سبک مغزان

نهال ما به چه امید بارور گردد؟

۹

چرا ز مردم بیگانه مردمی جوید؟

به چشم هرکه رگ خواب نیشتر گردد

۱۰

در بهشت گشایند بر رخش صائب

مرا به میکده هرکس که راهبر گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۱۳

نظرات