صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۶۹۵

۱

اگر بهانه طفلان تمام می گردد

به بوسه هم لب لعل تو رام می گردد

۲

امیدها به لبش داشتم، ندانستم

که این قدح به چشیدن تمام می گردد

۳

به عاشقان سیه روز خنده بیدردی است

ترا که صبح بناگوش شام می گردد

۴

شوند آدمیان طفل مشرب از پیری

درین چمن ثمر پخته خام می گردد

۵

تو چون به جلوه زمین را ز باده آب دهی

افق به دور زمین خط جام می گردد

۶

اگرچه لاغری، از فربهی امید مبر

که در دو هفته مه نو تمام می گردد

۷

چنین که می پرد از بهر صید چشم ترا

ز خاک حرص تو افزون چو دام می گردد

۸

کمال نشأه اسنان به مهر خاموشی است

خم شراب به خشتی تمام می گردد

۹

شود ز تنگ شکر صائب آنقدر گویا

که رزق طوطی شیرین کلام می گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۲۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۵

نظرات