صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۶۹۷

۱

سری که در ره او بی کلاه می گردد

فلک سوار چو خورشید و ماه می گردد

۲

ز داغ لاله سیراب می توان دریافت

که دل ز باده گلگون سیاه می گردد

۳

مبر ز قرب خسان آبروی خود زنهار

که کهربا سبک از برگ کاه می گردد

۴

ز رهبران چه توقع، ز همرهان چه امید؟

مرا که نقش قدم سنگ راه می گردد

۵

سیاه خیمه لیلی است پیش اهل جنون

دلی که سرمه ز برق نگاه می گردد

۶

ز شرم عارض او نام ماه حلقه کند

نه هاله است که بر دور ماه می گردد

۷

به خجلت گنه از عذر صلح کن صائب

که عذر پیش کریمان گناه می گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۲۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۹

نظرات