صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۰۳

۱

نصیب خلق زیاد از نعم نمی گردد

ز بحر، آب گهر بیش و کم نمی گردد

۲

ز عشق پیروی راه و رسم عقل مجوی

که خضر تابع نقش قدم نمی گردد

۳

ز شور حشر چه پرواست راست کیشان را؟

مصاف مانع رقص علم نمی گردد

۴

زمین ز کاسه دریوزه، گر شود غربال

فروغ گوهر خورشید کم نمی گردد

۵

به نوبهار جوانی اطاعت حق کن

که چوب، خشک چو گردید خم نمی گردد

۶

بر آن سفال حلال است ذوق تشنه لبی

که از محیط پذیرای نم نمی گردد

۷

درین جهان ننشیند درست، نقش کسی

که همچو سکه به گرد درم نمی گردد

۸

ز تخم سوخته این شیوه ام خوش آمده است

که سبز از نم ابر کرم نمی گردد

۹

نبسته از سر هر موی خویش زناری

پرستش تو قبول صنم نمی گردد

۱۰

ازان عزیز بود خشت خم که همچو سبو

به دست و دوش برای شکم نمی گردد

۱۱

بود همیشه رخ سایلش غبارآلود

کسی که آب ز شرم کرم نمی گردد

۱۲

غمی است بر دل آزادم از جهان صائب

که همچو بار دل سرو کم نمی گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۲۴

نظرات