صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۰۸

۱

زبان شِکوهٔ ما لعل یار می‌بندد

لب پیاله دهان خمار می‌بندد

۲

ز جوش باده خم از جای خویشتن نرود

جنون چه طرف ازین خاکسار می‌بندد؟

۳

غبار خاطر من آن قدر گران‌خیز است

که ره به جلوه سیل بهار می‌بندد

۴

به من عداوت این چرخ نیلگون غلط است

کدام آینه طرف از غبار می‌بندد؟

۵

به این امید که در دامن تو آویزد

نسیم پیرهن از مصر بار می‌بندد

۶

اگر نه روی تو آیینه را دهد پرداز

دگر که آب درین جویبار می‌بندد؟

۷

کلید آه ترا جوهری اگر باشد

که بر رخ تو در این حصار می‌بندد؟

۸

به دست، کار جهان را تمام نتوان کرد

جهان ازوست که همت به کار می‌بندد

۹

جواب آن غزل بلبل نشابورست

«که رنگ لاله و گل برقرار می‌بندد»

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۲۷

نظرات