صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۲۱

۱

درشتی از فلک شیشه رنگ می بارد

زمانه ای است که از شیشه سنگ می بارد

۲

لب صدف زده تبخال و ابر بی انصاف

به کام شیر و دهان پلنگ می بارد

۳

گشاده رو سخن سخت نشود ز کسی

به هر دری که بود بسته سنگ می بارد

۴

نه هر که داغ گذارد ز دردمندان است

که زهر چشم ز داغ پلنگ می بارد

۵

تو از فشاندن تخم امید دست مدار

که ابر رحمت حق بی درنگ می بارد

۶

اگر عیار تریهای روزگار این است

ز چهره گل امید رنگ می بارد

۷

مدار از گل این باغ سازگاری چشم

که خون بیگنهانش ز چنگ می بارد

۸

چرا عقیق نسازد به سادگی صائب

درین زمانه که از نام ننگ می بارد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۳۲

نظرات