
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۷۲۸
۱
ز چهره تو بهشت آب و تاب بردارد
ز جلوه تو قیامت حساب بردارد
۲
نصیب سوختگان می رسد ز پرده غیب
همیشه آبله آب از سراب بردارد
۳
چنین که خوی تو کرده است عام ناسازی
عجب که آتش سوزان کباب بردارد
۴
چنان عقیق تو از خون خلق شد سیراب
که از مشاهده اش زخم آب بردارد
۵
بغیر لخت دل و پاره جگر صائب
چه توشه کس ز جهان خراب بردارد؟
نظرات