صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۳۱

۱

ز نقشهای غریب آنچه جام جم دارد

دل شکسته ما بی زیاد و کم دارد

۲

ز صدق و کذب سخن سنج را گزیری نیست

چو صبح تیغ جهانگیر ما دو دم دارد

۳

کدام روز که صد بت نمی تراشد دل؟

خوشا حضور برهمن که یک صنم دارد

۴

کسی که در گره افکنده است کار مرا

هزار ناخن تدبیر دست کم دارد

۵

زبان دراز به خون غوطه می زند آخر

زبان تیغ ز جوهر همین رقم دارد

۶

سبکسری که مدارش بود به پرگویی

همیشه سر به ته تیغ چون قلم دارد

۷

کسی ز سعی به جایی نمی رسد صائب

وگرنه دل ز تردد چه پای کم دارد؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۳۸

نظرات