
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۷۳۶
۱
خوشم به باده گلگون که رنگ او دارد
رگی ز تلخی آن یار تندخو دارد
۲
سر بریده شبنم به آفتاب رسید
همان امید مرا گرم جستجو دارد
۳
چگونه جلوه کند آفتاب یکرنگی؟
درین زمانه که آیینه پشت و رو دارد
۴
همین نه گردن شیطان ز کبر دارد طوق
به هر که بنگری این طوق در گلو دارد
۵
ز بوی یاسمن یأس مغز من تازه است
گل امید ندانسته ام چو بو دارد
۶
ز لاله زار شهادت قدم برون مگذار
بغیر تیغ که آبی دگر به جو دارد؟
۷
مجوی سر خط آزادی از فلک صائب
که خود ز کاهکشان طوق در گلو دارد
تصاویر و صوت


نظرات