صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۴۰

۱

کسی که دل به خیال تو در گرو دارد

به هر نفس که برآرد حیات نو دارد

۲

نمی‌رسد به زبان خموش آسیبی

خط مسلمی این خوشه از درو دارد

۳

مکن تعجب اگر نیست چرخ را آرام

کز این پیاده بسی چرخ در جلو دارد

۴

همیشه عید بود در سرای آن قانع

که در نظر لب نانی چو ماه نو دارد

۵

گل از ترانه بلبل به خاک و خون غلتید

سخن ازوست که گوش سخن شنو دارد

۶

هنر ز فقر کند در لباس عیب ظهور

که نان گندم درویش طعم جو دارد

۷

در آن مقام که مقصود بی‌نشان باشد

خطر ز سنگ نشان بیش راهرو دارد

۸

دلیل تیره‌دلان فکرهای بی‌مغزست

که سیل از خس و خاشاک پیشرو دارد

۹

دل دو نیم برد زیر خاک چون گندم

علاقه هرکه به این نشئه نیم جو دارد

۱۰

ز هم نمی‌گسلد کاروان ملک عدم

کجا جهان وجود این برو برو دارد؟

۱۱

ز جذب عشق بود بی‌قراری صائب

که موج را کشش بحر، خوش جلو دارد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۴۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۷۰۱

نظرات