صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۹۳

۱

عنان آه چسان جسم ناتوان گیرد؟

چگونه مشت خسی برق را عنان گیرد؟

۲

به آه داشتم امیدها، ندانستم

که این فلک زده هم رنگ آسمان گیرد

۳

چه احتیاج کمندست در شکار ترا؟

که چشم شوخ تو نخجیر با کمان گیرد

۴

ز شرم عشق همان حلقه برون درست

اگرچه فاخته بر سرو آشیان گیرد

۵

مجو ز دولت نوکیسه چشم و دل سیری

که این هما ز دهان سگ استخوان گیرد

۶

چو صبح، تیغ دو دم هرکه کار فرماید

امید هست که در یک نفس جهان گیرد

۷

ز برق حادثه نتوان به ناتوانی جست

که آتش از شمع اول به ریسمان گیرد

۸

اگر ز خویش تو پهلو تهی توانی کرد

چو ماه عید رکاب تو آسمان گیرد

۹

چنین که نیست قرارش به هیچ جا صائب

عجب که شبنم ما رنگ بوستان گیرد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۶۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۲۲
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۴۷۵

نظرات