صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۹۶

۱

ز یاد عیش مرا سینه زنگ می گیرد

ز آب گوهرم آیینه زنگ می گیرد

۲

فغان که آینه صاف صبح شنبه من

ز سایه شب آدینه زنگ می گیرد

۳

فتاده است چنان آبدار گوهر من

که قفل بر در گنجینه زنگ می گیرد

۴

می دو ساله جلا می دهد به یک نفسش

دلی که از غم دیرینه زنگ می گیرد

۵

فلک به مردم روشن گهر کند بیداد

همیشه روی ز آیینه زنگ می گیرد

۶

دلی که راه به آفات دوستداری برد

ز مهر بیشتر از کینه زنگ می گیرد

۷

ز بس گزیده شدم از سخن، مرا صائب

ز طوطی آینه سینه زنگ می گیرد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۶۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۲

نظرات