صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۹۷

۱

ز ناقصان خرد من کمال می گیرد

ز زنگ آینه من جمال می گیرد

۲

چه حالت است که دشمن اگر شود ملزم

مرا ز شرم تب انفعال می گیرد

۳

جنون بهانه تراش است و شوق طفل مزاج

ز رقص ذره مرا وجد و حال می گیرد

۴

من و متابعت خضر نیک پی، هیهات

ز سایه فرد روان را ملال می گیرد

۵

به روی آینه از خواب چون شود بیدار

نخست دل ز خود از بهر فال می گیرد!

۶

کسی است صوفی صافی که خرقه اندازد

نه آن فسرده که بر دوش شال می گیرد

۷

مرا ز نقش به نقاش چشم افتاده است

کجا دل از کف من خط و خال می گیرد؟

۸

صفای گوهر دل در قبول آزارست

که مهر روشنی از خاکمال می گیرد

۹

درون پوست نگنجد خطش ز رفتن حسن

که سایه عمر دراز از زوال می گیرد

۱۰

ز هر کجا که غمی پای در رکاب آرد

نشان صائب شوریده حال می گیرد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۲
دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۶۹

نظرات