
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۸۰۰
۱
ز کاوش دلم آزار رنگ می بازد
به پای من چو رسد خار رنگ می بازد
۲
اگر ز نغمه سیراب، پرده بردارم
هزار غنچه منقار رنگ می بازد
۳
نسیم شوخ می پرده در چو تند شود
به سینه غنچه اسرار رنگ می بازد
۴
به او چه از دل خونین خود سخن گویم؟
که حرف بر لب اظهار رنگ می بازد
۵
شکسته رنگ نگشتی ز عشق، ای بیدرد
ز عشق، چهره دیوار زنگ می بازد
۶
ز ساده لوحی اگر با رخش حریف شود
گل شکفته (چه) بسیار رنگ می بازد
۷
کسی چه تحفه به بازار روزگار برد؟
که گل ز سردی بازار رنگ می بازد
۸
اگر به صورت دیبا نگاه تلخ کنی
ز چهره تا گل دستار رنگ می بازد
۹
چه حرف از گل تسبیح می زنی صائب؟
خمش که سنبل زنار رنگ می بازد
تصاویر و صوت


نظرات