
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۸۰۸
۱
ز شمع شهپر پروانه ها اگر سوزد
مرا ز گرمی پرواز بال و پر سوزد
۲
چو لاله می شود از باد صبح روشنتر
چراغ هرکه به خونابه جگر سوزد
۳
خط مسلمی دوزخ است روز حساب
به درد و داغ دل هرکه بیشتر سوزد
۴
دلی که سوخته داغ آتشین رویی است
در آفتاب قیامت چرا دگر سوزد؟
۵
چگونه خواب نسوزد به دیده تر من؟
رخی که پرتو او آب در گهر سوزد
۶
بغیر زنده دلی در جهان چراغی نیست
که روز تا به شب و شام تا سحر سوزد
۷
چراغ چشم مرا کز رخ تو روشن شد
روا مدار که در مجلس دگر سوزد
۸
کشیده دار عنان آه و ناله را صائب
مباد از دم گرم تو خشک و تر سوزد
تصاویر و صوت


نظرات