صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۸۳۲

۱

به گرد گریه من ابر درفشان نرسد

به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد

۲

مجردان چو مسیح از علایق آزادند

کمند رشته مریم به آسمان نرسد

۳

مرا ز خرمن گردون چه چشمداشت بود؟

که برگ کاه به چشمم ز کهکشان نرسد

۴

به زهد خشک به معراج قرب نتوان رفت

که کس به عالم بالا به نردبان نرسد

۵

ز سطحیان مطلب غور نکته های دقیق

هما به چاشنی مغز استخوان نرسد

۶

گشایش از دم پیران بود جوانان را

به خاکبوس هدف تیر بی کمان نرسد

۷

به خواری وطن از عیش غربتم قانع

که هیچ گل به خس و خار آشیان نرسد

۸

کمند آه ستمدیدگان عنان تاب است

نمی شود به سر چاه، کاروان نرسد

۹

حضور همنفسان مغتنم شمر صائب

که لذتی به ملاقات دوستان نرسد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۳۸

نظرات