
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۸۷۶
۱
دلم بجا زتماشای دلنوازآمد
شکار وحشیی از دام جست وباز آمد
۲
چرا یکی نشود ده نشاط من کان شوخ
به صد عتاب شد وباهزارناز آمد
۳
اگر چه از نظر آن دلبر گران تمکین
چو کبک رفت خرامان چو شاهباز آمد
۴
ز اضطراب ندانم دل رمیدن کجاست
کنون که برسرم آن یار دلنوازآمد
۵
اگر چه ز آمدنش رفت دست ودل از کار
به عذرخواهی آن عمر رفته باز آمد
۶
به روی گرم مرا کرد پرسشی چون شمع
که موبموی من از شرم در گداز آمد
۷
مگر نماند اثر در جهان ز آبادی
که بر خرابه دلها به ترکتاز آمد
۸
چگونه شکر کنم بی نیاز را صائب
که نازنین من در به صد نیاز آمد
تصاویر و صوت

نظرات