
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۸۷۸
۱
نه هر سخن نشناسی سخنوری داند
نه هر سیاه دلی کیمیاگری داند
۲
عیار آبله دست را که می داند
نه قیمت گهرست این که جوهری داند
۳
درین بساط نشیند درست نقش کسی
که بوریا را دیبای ششتری داند
۴
نماز زاهد خودبین کجا رسد جایی
که چرخ سجده خود را سکندری داند
۵
کمال حافظ شیراز را ز صائب پرس
که قدر گوهر شهوار جوهری داند
تصاویر و صوت

نظرات