صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۸۷۹

۱

کریم اوست که خود را بخیل می داند

عزیز اوست که خود را ذلیل می داند

۲

درین محیط چو غواص هر که محرم شد

نفس کشیدن خود قال وقیل می داند

۳

کسی که آتش خشم و غضب فرو خورده است

میان شعله حضور خلیل می داند

۴

خوشم به گریه خونین که آن بهشتی روی

سرشک تلخ مرا سلسبیل می داند

۵

ازین سیاه درونان به اهل دل بگریز

که کعبه چاره اصحاب فیل می داند

۶

کبودی رخ خود را زسیلی اخوان

عزیز مصر به از رود نیل می داند

۷

سفینه ای که به گل در کنار ننشسته است

چه قدر بادمراد رحیل می داند

۸

ز چرخ کام به شکر دروغ نتوان یافت

که راه حیله سایل بخیل می داند

۹

زبان راه بیابان اگر چه پیچیده است

به صد هزار روایت دلیل می داند

۱۰

امید رحم ز خورشید طلعتی است مرا

که خون شبنم گل را سبیل می داند

۱۱

دلی که محرم اسرار غیب شد صائب

نسیم را نفس جبرئیل می داند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۰۸

نظرات