
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۸۹۱
۱
خزان رسید وگل افشانی بهار نماند
به دست بوسه فریب چمن نگار نماند
۲
چنان غبار خط آن صفحه عذار گرفت
که جای حاشیه زلف برکنار نماند
۳
ز خوشه چینی این چهره های گندم گون
سفید را به نظر یک جو اعتبار نماند
۴
ز نغمه سنجی داود گوش می گیرند
فغان که نغمه شناسی درین دیار نماند
۵
ز پیش آتش خویش چگونه بگریزم
مرا که قوت پرواز یک شرار نماند
۶
خموشیم اثر شکر نیست چون صائب
دماغ شکوه ام از اهل روزگار نماند
تصاویر و صوت


نظرات