صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۸۹۳

۱

نه گل نه لاله درین خارزار می ماند

دویدنی به نسیم بهار می ماند

۲

مآل خنده بودگریه پشیمانی

گلاب تلخ ز گل یادگار می ماند

۳

بساط خاک بودراه وخلق نقش قدم

کدام نقش قدم پایدار می ماند

۴

به عشق کن دل خود زنده کز نسیم اجل

چراغ زنده دلی برقرار میماند

۵

چنین که تنگ گرفته است بر صدف دریا

چه آب در گهر شاهوار می ماند

۶

بریز برگ وبکش بار کز خزان برجا

درین حدیقه همین برگ وبار می ماند

۷

مگر شهید به این تیغ کوه شد فرهاد

که لاله اش به چراغ مزار می ماند

۸

غبار خط تو تابسته است در دل نقش

دلم به مصحف خط غبار می ماند

۹

مه تمام هلال وهلال شد مه بدر

به یک قرار که در روزگار می ماند

۱۰

زلاله وگل این باغ وبوستان صائب

به باغبان جگر داغدار می ماند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۱۵

نظرات

user_image
abbas raee
۱۳۹۳/۰۷/۱۷ - ۰۱:۲۰:۲۲
ظاهرا به جای مآل که به معنای محل رجوع و یا به معنی عاقبت و سرانجام است به اشتباه مل تایپ شده و صحیح آن این است:مآل خنده بود گریه پشیمانیگلاب تلخ زگل یادگار می ماند