صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۸۹۶

۱

زخنده تو گره در دلی نمی ماند

تو چون گشاده شوی مشکلی نمی ماند

۲

اگر بهارتویی شوره رار گلزارست

اگر کریم تویی سایلی نمی ماند

۳

به حرف اگر ندهم دل ز بی شعوری نیست

تو چون به حرف درآیی دلی نمی ماند

۴

جهان به دیده ارباب معرفت هیچ است

چو حق ظهور کند باطلی نمی ماند

۵

اگر چه منزل این راه دور بسیارست

تو چون زخودگذری منزلی نمی ماند

۶

هزار بار به از آمدن بود رفتن

ز زندگانی اگر حاصلی نمی ماند

۷

تمام مشکل عالم درین گره بسته است

چو دل گشاده شود مشکلی نمی ماند

۸

صریر کلک تو می آورد جنون صائب

به مجمعی که تویی عاقلی نمی ماند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۱۶

نظرات