
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۹۰۶
۱
هزار نقش مخالف به کار ما کردند
چها به آینه بی غبار ما کردند
۲
به این بهانه که خاری برآورند از دل
هزار زخم نمایان به کار ما کردند
۳
شد از خرابی ما سیل ناامید آن روز
که خاکساری ما را حصار ما کردند
۴
شده است دامن ما همچو دامن کهسار
ز بس که سنگ ملامت به کار ما کردند
۵
هنوز دیده روحانیان گهرریزست
ازان نظر که به مشت غبار ما کردند
۶
به چشم همت ما چون دو قطره اشک است
اگر چه نقد دو عالم نثار ما کردند
۷
نظاره گل شب بوی فیض را صائب
نصیب دیده شب زنده دار ما کردند
تصاویر و صوت

نظرات