
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۹۰۸
۱
اگر ز چهره داغم نقاب بردارند
جهانیان نظر از آفتاب بردارند
۲
چنان مکن که به حال خودت گذارد عشق
نه دوستی است که دست از کباب بردارند
۳
ز چشم شور تماشاییان مشو غافل
که رنگ نشأه ز روی شراب بردارند
۴
ز شرم وصل شدم آب دوستان چه شدند
که نخل موم من از آفتاب بردارند
۵
اگر به مجلس روحانیان رسی صائب
بگو که قسمت ما را شراب بردارند
تصاویر و صوت

نظرات