
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۹۱۲
۱
سبکروان ز غم روزگار بیخبرند
چو دامن فلک از زخم خار بیخبرند
۲
جهان به دیده روشندلان نمی آید
ستاره های فلک از غبار بیخبرند
۳
جماعتی که نفس ناشمرده خرج کنند
ز خرده گیری روز شمار بیخبرند
۴
درون پرده گروهی که باده می نوشند
ز پرده سوزی صبح خمار بیخبرند
۵
جماعتی که به جمعیت جهان شادند
ز سنگ تفرقه روزگار بیخبرند
۶
درین بساط چو آیینه سیه پردازان
ز نقش نیک وبد روزگار بیخبرند
۷
فکنده اند گروهی که در جهان لنگر
ز خوش عنانی لیل ونهار بیخبرند
۸
چه نعمتی است که این دیده های کوته بین
ز حسن عاقبت انتظار بیخبرند
۹
ز روی تازه فصل بهار سوختگان
چو لاله از جگر داغدار بیخبرند
۱۰
چو سرو مردم آزاده در جهان صائب
ز انقلاب خزان وبهار بیخبرند
تصاویر و صوت


نظرات
مجتبی خراسانی
مجتبی خراسانی
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com