صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۹۱۳

۱

خوش آن گروه که مست بیان یکدیگرند

ز جوش فکر می ارغوان یکدگرند

۲

نمی زنند به سنگ شکست گوهر هم

پی رواج متاع دکان یکدیگرند

۳

حباب وار ندارند چشم بر کوثر

ز شعر های تر آب روان یکدیگرند

۴

زنند بر سر هم گل ز مصرع رنگین

ز فکر تازه گل بوستان یکدیگرند

۵

سخن تراش چو گردند تیغ الماسند

زند چو طبع به کندی فسان یکدیگرند

۶

ز خوان رزق به یک رنگ چشم دوخته اند

چو داغ لاله به خون میهمان یکدیگرند

۷

چه احتیاج به گلزار غنچه خسبان را

که از گشاد جبین گلستان یکدیگرند

۸

یکی است گرمی گفتار ما و پروانه

که از بلندی طبع آسمان یکدیگرند

۹

یکی است گرمی گفتار ما وپروانه

چو شمع سوخته جانان زبان یکدیگرند

۱۰

در آمدم چو به مجلس سپند جای نمود

ستاره سوختگان قدردان یکدیگرند

۱۱

بغیر صائب و معصوم نکته سنج وکلیم

دگر که ز اهل سخن مهربان یکدیگرند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۲۵

نظرات

user_image
علی
۱۳۹۶/۰۷/۲۳ - ۰۴:۲۹:۱۰
با سلام.این بیت مصرع اول باید تصحیح بشه."یکی است گرمی گفتار ما و پروانه که از بلندی طبع آسمان یکدیگرند"مصرع اول توی بیت بعدی هم تکرار شده.اونی که من شنیده ام این هست"فتادگان به ففلک سر فرو نمی آرند که از بلندی طبع آسمان یکدیگرند"