
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۹۵۶
۱
حقوق خدمت اگر در حساب خواهد بود
ز رشک من دل عالم کباب خواهد بود
۲
اگر چه پای سفر نیست جسم زار مرا
سرشک من همه جا در رکاب خواهد بود
۳
غمین مباش چو شبنم ز آب گشتن دل
که عینک نظر آفتاب خواهد بود
۴
چو رشته دانه دام تو می شود گوهر
اگر کمند تو از پیچ وتاب خواهد بود
۵
امید لطف به خط داشتم ندانستم
که جوهر دم تیغ عتاب خواهد بود
۶
ز عشق گردش افلاک را نصیبی نیست
پیاله را چه خبر از شراب خواهد بود
۷
به مرگ دست ستمگر نمی شود کوتاه
که تیر را پروبال از عقاب خواهد بود
۸
فریب جلوه دنیا مخور که نقش امید
سبک رکاب چو موج سراب خواهد بود
۹
ز آب گشتن دل خون خودمخور صائب
چوگل ز پوست برآید گلاب خواهد بود
تصاویر و صوت


نظرات