صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۹۶۱

۱

ز خانه مست برون آن نگار آمده بود

به اختیار نه بی اختیارآمده بود

۲

شکفته روی وشلایین ومست وخواب آلود

به مدعای من دل فگار آمده بود

۳

چو شاخ گل ز سراپاش خنده می بارید

گشاده روی تر از نوبهار آمده بود

۴

خطر ز سایه خود داشت نخل نوخیزش

زبس که درخور بوس وکنار آمده بود

۵

اگر چه بود ز مستی به هر طرف مایل

به جانب دل امیدوارآمده بود

۶

چو آفتاب که آید برون ز چادر صبح

برون ز پرده شرم آن عذارآمده بود

۷

پیاده بود به ظاهر چو گلبن نوخیز

ولی به بردن دلها سوارآمده بود

۸

کمی نبود ز اسباب عیش بزمش را

برون ز خانه به قصد شکارآمده بود

۹

هنوز بخت گرانخواب چشم می مالد

ز دولتی که مرا در کنار آمده بود

۱۰

نبود شیوه او لطفی این چنین صائب

ز جذبه دل امیدوار آمده بود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۷

نظرات