
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۹۶۶
۱
به گریه نقطه خال تو از نظر نرود
که داغ لاله به خونابه جگر نرود
۲
ز چاه خوبی یوسف نمی شودخس پوش
به بند حسن گلوسوز از شکر نرود
۳
چه سود دولت دنیا خسیس طبعان را
که حرص از آتش سوزان به تاج زر نرود
۴
ز دل به باده روشن نمی رود غم عشق
به آفتاب کلف از رخ قمر نرود
۵
تمام روی زمین بی نزاع وجنگ وجدل
ازان کس است که از حد خود بدر نرود
۶
که می برد خبر کشتن مرا بیرون
ز محفلی که ز دلبستگی خبر نرود
۷
به زیر برگ خزیده است میوه ام جایی
کز آفتاب رگ خامی از ثمر نرود
۸
به خاص وعام بزرگانه می دهد پهلو
چرا به پای خم می کسی به سرنرود
۹
تسلی دل صائب به وصل ممکن نیست
که تلخکامی بادام از شکر نرود
تصاویر و صوت

نظرات