صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۹۹

۱

مکن بی بهره یارب از قبول دل بیانم را

به زهر چشم خوبان آب ده تیغ زبانم را

۲

تهیدستی ندارد برگریز نیستی در پی

نگه دار از شبیخون بهاران گلستانم را

۳

چو طوطی لوح تعلیمم ده از آیینه رخساران

مکن چون پسته سبز از خامشی تیغ زبانم را

۴

ز خاک آستانت رو به هر جانب که می آرم

سر زلف گرهگیر تو می پیچد عنانم را

۵

من آن رنگین نوا مرغم که در هر گلشنی باشم

ز دست یکدگر گلها ربایند آشیانم را

۶

تو با این ناز تا در خلوت آغوش می آیی

تپیدن می کند از مغز خالی استخوانم را

۷

(ثبات پا کرم کردی، عزیمت هم کرامت کن

گران کردی رکابم را، سبک گردان عنانم را)

۸

(سبکروحی چو باد صبح در گلشن نمی آید

که ریزد در قدم چون برگ گل صائب بیانم را)

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۲۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۴

نظرات