
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۰۱۲
۱
تردد از دل بیآرزو نمیآید
چو پای خفته ز من جستجو نمیآید
۲
اگر رسد به لبم جان ز تنگدستیها
ز من فروختن آبرو نمیآید
۳
نهفته گنجی اگر نیست در خرابه من
چرا سرم به عمارت فرونمیآید
۴
چو تنگحوصلگان دور مگذران از خود
که آب رفته در اینجا به جو نمیآید
۵
مگر عقیق تو گردد سهیل چهره من
که رنگم از می لعلی به رو نمیآید
۶
به خوی نازک آیینه آشنا شده است
دگر ز طوطی من گفتگو نمیآید
۷
نهان نگردد صائب چو عشق صادق شد
علاج سینه من از رفو نمیآید
تصاویر و صوت


نظرات