صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۰۳۶

۱

کجا ز سینه من غم شراب می‌شوید

چه زنگ از دل آیینه آب می‌شوید

۲

چه آب روشن ازین چرخ نیلگون جویم

که رخ به خون شفق آفتاب می‌شوید

۳

کسی که در پی اصلاح بخت تیره ماست

سیاهی از پر و بال عقاب می‌شوید

۴

علاج تشنه دیدار نیست جز دیدار

کجا غم از دل بلبل گلاب می‌شوید

۵

به حسن ساده‌دلی چشم هر که باز شود

به اشک تلخ ندامت کتاب می‌شوید

۶

اگر غبار یتیمی توان ز گوهر شست

کدورت از دل من هم شراب می‌شوید

۷

ز بس که دلبر من تشنه جمال خود است

به آبگینه ز رخ گرد خواب می‌شوید

۸

به گریه تیرگی از دل رود که از ریزش

ز روی خویش سیاهی سحاب می‌شوید

۹

که گفته است در ابر سفید باران نیست

رخش غم از دل من در نقاب می‌شوید

۱۰

چراغ سوختگان می‌شود ز هم روشن

به اشک چهره آتش کباب می‌شوید

۱۱

غبار غم ننشیند به دامنی صائب

که توبه نامه من با شراب می‌شوید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۸۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۹۲

نظرات