صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۰۷۳

۱

حرف درشت بردل بی کینه می خورد

گر سنگ گوهرست به آیینه می خورد

۲

از من علاج خصمی ایام یادگیر

یک شیشه می سر شب آدینه می خورد

۳

خاری اگر شکسته شود زیر پای من

صد ناخن پلنگم برسینه می خورد

۴

محروم شد سکندر اگر ز آب زندگی

نام سکندر آب ز آیینه می خورد

۵

راز تو رفته رفته ز دل می دهد فروغ

از پرتو این گهر دل گنجینه می خورد

۶

صائب ز کهنه ونو عالم گذشته است

با یار تازه خط می دیرینه می خورد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۰۰

نظرات