
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۰۹۲
۱
عمری گذشت و نامهٔ جانان نمیرسد
دیری است پیک مصر به کنعان نمیرسد
۲
چشمی به داغ لاله عبث سرخ کردهایم
فیض سیاه کاسه به مهمان نمیرسد
۳
دیروز سیل گریه ز طوفان گذشته بود
امروز پیک اشک به مژگان نمیرسد
۴
در هیچ نشئه نیست که سیری نکردهایم
کیفیتی به صحبت مستان نمیرسد
۵
با آن که حق اوست ادافهمی سخن
صائب به شعر همچو ظفرخان نمیرسد
نظرات