صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۱۰۴

۱

انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد

شکر خدا که عقده مشکل گشاده شد

۲

قدر سخن بجا چو بود بیش می شود

نازل شود بهای نگین چون پیاده شد

۳

فرش است نور زنده دلی در سرای من

تا لوح من چو آینه از نقش ساده شد

۴

دامن شود بر آتش یعقوب پیرهن

از نامه شوق من به عزیزان زیاده شد

۵

از چار پای جسم فرودآ که شد سوار

عیسی به دوش چرخ چوزین خر پیاده شد

۶

ابروی یار تن به کشیدن نمی دهد

وریه کمان چرخ ز آهم کباده شد

۷

صائب به نفس دون بود آزادگی گران

بی اعتبار گشت چو سگ بی قلاده شد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۱۵

نظرات