
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۱۲
۱
از هیچ کس سپهر خجالت نمی کشد
آیینه گرفته کدورت نمی کشد
۲
خار شکسته بر سر دیوار قد کشید
نخل امید ماست که قامت نمی کشد
۳
فرمانروای مصر حلاوت نمی شود
تا ماه مصر تلخی غربت نمی کشد
۴
میخواره ای که باده به اندازه می خورد
دردسر خمار ندامت نمی کشد
۵
زنهاردل به صبح پریشان نفس مبند
کاین پنبه خون ز هیچ جراحت نمی کشد
۶
فرهاد بد نکرد که خود را هلاک کرد
عشق غیور ننگ شراکت نمی کشد
۷
از صبح حشر تیره نهادان الم کشند
یوسف ز روی آینه خجلت نمی کشد
۸
حشر سبک عنان مکافات قایم است
دیوان هیچ کس به قیامت نمی کشد
۹
صائب به خاکمال حوادث صبور باش
خورشید سر ز خاک مذلت نمی کشد
تصاویر و صوت

نظرات