صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۱۱۷

۱

چون چشم خوابناک که شوخی ازو چکد

از آرمیدن دل من جستجو چکد

۲

آب حیات در قدح خضر خون شود

روزی که آب تیغ مرا در گلو چکد

۳

از آب خضر تشنه لبان را شکیب نیست

مشکل که خونم از دم شمشر او چکد

۴

صد پیرهن عرق کند از پاکدامنی

شبنم اگر به دامن آن گل فروچکد

۵

گلگونه عذار کنندش سمنبران

خونابه ای که از دل بی آرزوچکد

۶

زان دم که چون پیاله مرا چشم باز شد

نگذاشتم که باده ز دست سبو چکد

۷

دامن ز رنگ وبوی گل ولاله می کشد

چون خون من دلیر بر آن خاک کو چکد

۸

تیغی است آبدار به خونریز سایلان

هر آستانه ای که بر او آبرو چکد

۹

صائب ز دل برون ندهم اشک و آه را

آن غنچه نیستم که ز من رنگ وبو چکد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۲۱

نظرات