
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۲۴
۱
نه آسمان سبو کش میخانه تواند
در حلقه تصرف پیمانه تواند
۲
چندان که چشم کار کند در سواد خاک
مردم خراب نرگس مستانه تواند
۳
گردنکشان شیشه وافتادگان جام
در زیر دست ساقی میخانه تواند
۴
نه آسمان ز طاق بلند تو شیشه ای است
این خاک طینتان همه پیمانه تواند
۵
آن خسروان که روز بزرگی کنند خرج
چون شب شود گدای در خانه تواند
۶
جمعی کز آشنایی عالم بریده اند
در جستجوی معنی بیگانه تواند
۷
ما خود چه ذره ایم که خورشید طلعتان
با روی آتشین همه پروانه تواند
۸
آزادگان که سر به فلک در نیاورند
در آرزوی دام تو ودانه تواند
۹
صائب بگو که پرده شناسان روزگار
از دل تمام گوش به افسانه تواند
تصاویر و صوت

نظرات