
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۳۳
۱
هوش از نظر به نرگس مستم گرفته اند
چون ساغر اختیار ز دستم گرفته اند
۲
مهر خموشیم که ز آیینه طلعتان
چندین تهیه بهر شکستم گرفته اند
۳
در دل نهان چگونه کنم داغ عشق را
صد بار بیش برگه ز دستم گرفته اند
۴
دیوار پست را خطر از موج فتنه نیست
زان مانده ام به جای که پستم گرفته اند
۵
آن گوهرم که آبله سان اهل روزگار
بر روی دست بهر شکستم گرفته اند
۶
چون تاک حفظ گریه مستانه چون کنم
دست سبوی باده ز دستم گرفته اند
۷
خورشید پیش پای نبیند ز تیرگی
در کوچه ای که شمع ز دستم گرفته اند
۸
نه توبه بهارم و نه چهره خزان
چون در میان برای شکستم گرفته اند
۹
صائب جواب آن غزل کاظماست این
داغم ازین که شیشه ز دستم گرفته اند
تصاویر و صوت


نظرات