صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۱۵۴

۱

از آفتاب چاشنی صبح شد بلند

عمر دوباره یافت ز راه گداز قند

۲

بگذار تا به داغ رهایی شود کباب

صیدی که همچو تاب نپیچد بر آن کمند

۳

ما را چه نسبت است به مجنون که جوش ما

نگذاشت گردباد ز هامون شود بلند

۴

از روی گرم شکوه ما می شود تمام

یک ناله است سرمه آواز این سپند

۵

علم تو چون محیط به اسرار غیب نیست

ز نهار لب ببند ز چون و چرا و چند

۶

چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح

تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند

۷

در آتش زوال بود نعل رنگ و بو

ز نهار دل به غنچه این بوستان مبند

۸

از گل به وام گوش ستانند بلبلان

در گلشنی که ناله صائب شود بلند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۹
دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۳۹

نظرات