
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۵۵
۱
جمعی که زیر خاک دل پاک می برند
با خود بهشت را به ته خاک می برند
۲
روحی که شد لطیف چو شبنم در این چمن
با صد کمند مهر به افلاک می برند
۳
در حشر سر ز روزن جنت بر آورند
آنان که سر به حلقه فتراک می برند
۴
جمعی که همچو غنچه کله کج نهاده اند
چون گل ز باغ سینه صد چاک می برند
۵
نتوان به نور شرم به جز پیش پای دید
از حسن فیض مردم بیباک می برند
۶
هر مال شبهه ای که بود چون حرامیان
دست و دهن به آب کشان پاک می برند
۷
صائب مکن ز چرخ شکایت که عارفان
از سیر گلخن آینه پاک می برند
تصاویر و صوت


نظرات